(بدون عنوان)
عادت کرده بوديم هر شب به آسمان نگاه کنيم ... عادت کرده بوديم خيلی مهربان باشيم ... عادت کرده بوديم کنايه نزنيم ... عادت کرده بوديم رک بگوييم و بی پرده ... عادت کرده بوديم خوب باشيم ... آدم ها بد...
View Article(بدون عنوان)
بگذار خوب تر شوم ... آنچه مرا به سوی اميدواری سوق می دهد ... تحقق اتفاق های از قبل برنامه ريزی شده ... . ---------------------------------------- ما سعی می کنيم معمولی باشيم آسمانی ! و البته ممتد ......
View Article(بدون عنوان)
سی و شش ثانيه صبر کن ... بشمار ! بعد می توانی غرق شوی ... به ناگاه البته ! - - - - - - - - راه می روم ...
View Article(بدون عنوان)
مثِ يه معجزه اسمش تو کتابا اومده ... ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ چه خوب است زيستن در زمانی که نام تو زمان باشد و يا حتی عصر يا قرن يا سال و ثانيه ! ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ يــک...
View Article(بدون عنوان)
هنوز خيلی چيز ها وجود دارد که به وقوعشان باور ندارم ... و اين اتفاق های غير قابل پيش بينی ... بعضی از اين معنی هايی که در بطن هر کلمه پنهان شده چقدر افکار آدم ها را قلقلک می دهد ... و من اين وسط دارم...
View Article(بدون عنوان)
- ببرش انفرادی ... ! - خوب است ... -بايد برايتان توضيح بدهم ؟ -از يو وانت !!!
View Article(بدون عنوان)
دست هايم را زير آب داغ می برم و گريه می کنم ... سعی می کنم به داغی آب فکر کنم که دارد دستم را می سوزاند ... و زير لب گفتم : لعنت ! و دست هايم که دارند می سوزند ادامه اش را می گويند : به من ... !...
View Article(بدون عنوان)
صبح زود و نان بربری های آقای موتوری ... دوستان را ديدن و ما فقط چهارتا نان می خواهيم...ايستگاه دو و صبحانه و هوای خنک صبح و تنفس به مقادير بسيار زياد ... و بعد طی مسير تا ايستگاه های بعدی ... پيچ های...
View Article(بدون عنوان)
چيزهايی می نويسم بسيار منطقی ! دو ساعت بعد که می خوانمشان می بينم منطقی در کار نيست ... تصميم گرفته ام تمام حس های لحظه ای را امان دهم ... همه شان را به صف کنم و بگذارم هر کدام هر چقدر که دوست دارند...
View Article(بدون عنوان)
چهار سال پيش بود ...تا آن زمان وبلاگ نخوانده بودم . اصلا نمی دانستم اين پسوند - لاگ - به چه دردی می خورد ؟ .......... برايم عجيب می نمود که مگر می شود ؟ مجانی ؟!؟ ( اين مجانی رايگان بدون پول مفتی...
View Article
